ادبیات نظری تحقیق تاریخچه و مزایای و معایب داوری، رای داور
مبحث اول : مفهوم تاریخچه و مزایای و معایب داوری
گفتاراول : مفهوم داوری
در این قسمت ابتدا به مفهوم لغوی و حقوقی داوری و سپس مفهوم داوری از دیدگاه فقهی ، تاریخچه داوری و اینکه داوری در حقوق اسلام به چه شکل بوده و اینک در عصر حاضر به چه شکلی نمود پیدا کرده است پرداخته میشود .
بند اول : مفهوم لغوی داوری
داور به وزن خاور نام خدای عزوجّل است و پادشاه و عادل را نیز گویند ؛ یعنی کسی که به نیک و بدی حَکَم باشد و فصل خصومت کند . داور را به عربی حاکم گویند و در اصل داور بروزن دادگر بوده و به مرور ایام تخفیف دادهاند و داور شده است .
همچنین داور به معنی انصاف دهنده ، قاضی ، حکم مشترک و کسی که میان مردم حکم و فصل دعوا کند نیز آمده است . در فرهنگ فارسی ، حکمیت نیز معادل داوری معنا شده و عبارت است از میانجیگری و داوری بین دو یا چند تن ، رسیدگی و ختم قضیه در خارج از محکمه تحت شرایط معین .
در فرهنگ فارسی عمید نیز داور یا دادور به معنی حاکم ، حاکم قاضی ، کسی که میان نیک و بد حکم کند و کسی که برای قطع و فصل مرافعه دو یا چند انتخاب شود ، آمده است .
بنددوم : مفهوم حقوقی داوری
« داوری عبارتست از رفع اختلاف بین متداعیین در خارج از دادگاه به وسیله شخص یا اشخاص حقیقی یا حقوقی مرضی الطرفین و یا انتصابی .»
به عبارت دیگر فصل خصومت توسط غیر قاضی و بدون رعایت تشریفات رسمی رسیدگی دعاوی را داوری مینامند .
داوری یا حکمیت یعنی فصل خصومت به وسیله اشخاص ، بدین معنی که اصحاب دعوا به میل و اراده خود موافقت کنند که به جای آنکه دعاوی آ نان در مراجع صلاحیت دادگستری رسیدگی شود ، حل اختلاف توسط افراد مورد اعتماد آنها صورت گیرد .
مرحوم دکتراحمد متین دفتری ، داوری را صرف نظر کردن افراد از مداخله مراجع رسمی در قطع و فصل دعاوی مربوط به حقوق خصوصی خودشان و تسلیم شدن آنها به حکومت خصوصی اشخاصی دانسته است که از نظر معلومات و اطلاعات فنی یا شهرت به رستگاری و امانت مورد اعتماد آنها هستند .
برخی حقوقدانان نیز داوری را فصل خصومت توسط یک یا چند نفر به شیوهای جدا از فصل خصومت توسط قضات دادگاهها دانستهاند ، که این تعریف را میتوان خلاصهای از تعریف قبلی قلمداد کرد .
برخی داوری را رفع اختلاف از طریق حکمیت اشخاصی دانستهاند که اصحاب دعوا به تراضی انتخاب کرده یا مراجع قضایی به قید قرعه برگزیده است .
برخی دیگر از حقوقدانان معتقدند که دادرسی از اعمال حاکمیت دولت است که به وسیله قضات دولتی انجام میگیرد ولی چون شمار دعاوی روز به روز در حال افزایش است و دادگاهها نیز نمیتوانند با سرعت به آنها رسیدگی کنند و رضایت مردم را به نحو مطلوبی جلب کنند ، یا ممکن است اصحاب دعوا به